سیاسی

کمپین‌های انتخابات در دور دوم/ برگ‌برنده‌ها کجاست؟

بر مبنای نتایجی که در دور اول انتخابات رخ داد می‌شود تحلیل نسبتاً نزدیکی در مورد سبد آرای بالقوه کاندیداهای دور دوم ارائه داد و کنش انتخاباتی کمپین آن‌ها برای افزایش سهم از این سبد را پیش‌بینی کرد.

ـ علی مزروعی: با پایان دور اول انتخابات ریاست‌جمهوری اکنون سعید جلیلی و مسعود پزشکیان برای پیروزی در دور دوم باید کمپین‌های انتخاباتی خود را هدفمند‌تر فعال کنند، تحقق این هدف نیز بیش از هرچیز در گروی داشتن ارزیابی دقیق از سبدهای رأی در دسترس هر کاندیدا با توجه به ویژگی‌های شخصی و سیاسی وی است.

بر مبنای نتایجی که در دور اول انتخابات رخ داد می‌شود تحلیل نسبتاً نزدیکی در مورد سبد آرای بالقوه کاندیداهای دور دوم ارائه داد و کنش انتخاباتی کمپین‌ آن‌ها برای افزایش سهم از این سبد را پیش‌بینی کرد.

تثبیت بدنه ایدئولوژیک

برای هر کمپینی قبل از آنکه اضافه کردن بر میزان آرا اهمیت داشته باشد حفظ و تثبیت آرای موجود واجد اهمیت است، آرایی که بخش اصلی آن را بدنه ایدئولوژیک کاندیدا تشکیل می‌دهد و هرچه پیوندهای شخصیتی کاندیدا با بدنه محکم‌تر باشد حفظ آن سهل‌الوصول‌تر است.

به‌نظر می‌رسد در این رابطه، سعید جلیلی موفق‌تر عمل کند، جلیلی به‌واسطه چندین سال کنش انتخاباتی اکنون بدنه‌ای پیرامون خود دارد که شناخت کافی نسبت به او دارند و به‌واسطه تک‌جمله‌ها و احیاناً تک‌اقدامات خلاف‌نظرشان او را ترک نمی‌کنند.

مسعود پزشکیان اما به‌نسبت رقیبش برای هواداران غیرقومیتی خود کمتر شناخته‌شده محسوب می‌شود و تازگی پیوندهای سیاسی بین او و بدنه هواداری می‌تواند برایش شکننده عمل کند، لذا کمپین انتخاباتی پزشکیان مجبورند تلاش بیشتری در حفظ مقبولیت او به‌خرج دهند.

مردّدین؛ برگ برنده مغفول

اگرچه اختلاف فاحش نتایج نظرسنجی‌ها با واقعیت اعتبار آن‌ها را تا حد زیادی مورد سؤال قرار داده است اما با در نظر گرفتن پیش‌بینی این نظرسنجی‌ها در مورد مشارکت حداقل 50درصدی و مقایسه آن با مشارکت 48درصدی انتخابات گذشته می‌توان ظرفیت مردّدین در انتخابات را حداقل 10 درصد درنظر گرفت و اگر نظرسنجی معیار باشد این رقم تا 20 درصد هم می‌رسد.

این‌که فردی به جرگه تحریم‌کنندگان نپیوسته است و در مورد حضور نیز تردید دارد، بیش از هرچیزی به این دلیل است که او نتوانسته است کاندیدایی را پیدا کند که به‌لحاظ سوابق اجرایی و سیاسی و گفتمان مطروحه وی به مطالباتش نزدیک باشد.

حتی اگر این مطالبات از زبان کاندیدایی طرح شده باشد، جامعه مردّد افراد حاضر را در تحقق مطالباتش کارآمد نمی‌داند. جلیلی و پزشکیان در برنامه‌های انتخاباتی خود باید کمی دقیق‌تر در مورد ایده‌های جدید خود سخن به میان آورند و چگونگی اجرای آن را تشریح کنند.

بخشی از مردّدین نیز شاید به‌لحاظ ایجابی فردی را مناسب نبینند اما با رفتن انتخابات به دور دوم و کاهش گزینه‌ها ممکن است با رویکردی سلبی و از در «نه گفتن» به یک کاندیدا وارد عمل شوند.

2 نامزد راه‌یافته به دور دوم برای کسب حداکثر سهم از صندوق مردّدین باید با رویکردی سلبی به‌سراغ ایده‌های طرف مقابل بروند تا بتوانند انگیزه‌ رأی‌های سلبی را به‌نفع خود برانگیزند. به‌نظر می‌رسد کمپین اصلاح‌طلبان روی این امر سرمایه‌گذاری بیشتری داشته باشند و با ادبیات تندتری وارد عمل شوند.

نزاع بر سر آرای قالیباف

اگرچه محمدباقر قالیباف طی بیانیه‌ای از حامیانش خواسته است برای جلوگیری از تکرار روحانی به جلیلی رأی بدهند اما برای سنگین کردن صندوق جلیلی صرفاً بیانیه کفایت نمی‌کند.

شاید بخش جامعه مذهبی حامی قالیباف که خود را بخشی از جناح سیاسی معروف به «جبهه انقلاب» تلقی می‌کنند بلافاصله از جبهه قالیباف به سنگر جلیلی کوچ کنند اما این اتفاق در مورد همه حامیان رئیس مجلس شورای اسلامی صادق نیست چرا که بخش زیادی از هواداران او صرفاً جذب شخصیت اجرایی او شده‌اند و پیوند ایدئولوژیکی بین خود و قالیباف متصور نیستند که بنا باشد با تکیه بر آن به‌سمت جلیلی بروند.

اتفاقاً احتمال اینکه این بخش از حامیان قالیباف به حامیان پزشکیان تبدیل شوند محتمل‌تر است چرا که جلیلی برای متقاعد کردن آنها به تحقق آبادانی، کلان‌پروژه اجرایی برای به نمایش گذاشتن ندارد، لذا اصلاح‌طلبان نیز امیدشان برای انتفاع از سبد رأی قالیباف کمتر از جلیلی نیست.

علاوه بر این، نزاع درون‌جناحی که در روزهای منتهی به انتخابات بین حامیان جلیلی و قالیباف به‌وجود آمده ممکن است برخی از حامیان ایدئولوژیک قالیباف را از رأی‌دادن به‌نفع جلیلی منصرف و آنها را به‌سمت رأی باطله و یا حتی رأی به رقیب اصلاح‌طلب متمایل کند.

برای جلوگیری از این آسیب، جلیلی بیش از هر زمان دیگری نیاز دارد تصویری از همدلی خود با قالیباف را بسازد و حلقه اصلی حامیان خود را نیز قانع کند که یا در این راستا فعالیت کنند و یا حداقل تقابل سیاسی با قالیباف را به‌طور موقت تداوم ندهند و سکوت اختیار کنند.

ساکنان پیرامونی

بسیاری از حامیان جلیلی و حتی تحلیلگران سیاسی با توجه به تمرکز ادبیات این کاندیدا بر توسعه روستاها پیش‌بینی می‌کردند که این کاندیدا تا حد زیادی در جامعه پیرامونی آرا را به‌سمت خود جذب کند و آنها برای پیروزی نیاز به تمرکز تبلیغات بر شهرها دارند، اما ماجرا کاملاً به‌عکس شد، حضور پزشکیان در صحنه انتخابات با ظاهری غیر کت‌وشلواری و استفاده از ادبیات غیرآکادمیک به‌قدری برای بدنه کف جامعه جذاب بوده است که بتواند در حوزه‌های روستایی رقیبی جدی از او برای جلیلی بسازد.

دوکاندیدا برای افزایش سهم خود از این صندوق مشترک باید تقریباً عکس یکدیگر عمل کنند، جلیلی باید بتواند ادبیات کارشناسی خود را عامیانه‌تر بیان کرد و با زبانی ساده دغدغه‌اش برای مشکلات روستاییان را علنی سازد، پزشکیان باید بتواند برای مسائل روستاییان ایده‌های اجرایی قابل درک ارائه دهد و از جملاتی همچون «من کارشناس نیستم» فاصله بگیرد.

ظرفیت دولبه برای پزشکیان

پزشکیان علاوه بر 4 ظرفیت گفته‌شده، یک سبد بالقوه دیگر نیز برای جذب رأی بین تحریم‌کنندگان تندخوی انتخابات دارد، اما رفتن به‌سمت این ظرفیت می‌تواند همچون تیغ دولبه عمل کند و سایر ظرفیت‌ها را هدر بدهد.

بسیاری از تحریم‌کنندگان که هویت سیاسی خود را در تقابل با نظام سیاسی تعریف کرده‌اند تنها زمانی برای رأی‌دادن ترغیب خواهند شد که یک دوقطبی شدید ضدملی فعال شده باشد.

اصلاح‌طلبان یک بار این مسیر را در 88 آزموده‌ و شکست خورده‌‌اند، پس از آن نیز همه تلاش‌ها برای فعال کردن این بدنه که هم‌زمان با رأی‌دادن قائل به پرتاب کوکتل مولوتف نیز باشند بی‌نتیجه مانده است.

پزشکیان ممکن است در صورتی که احساس شکست کند در ساعات پایانی رأی‌گیری برای جذب همه آرا به مشور‌ ‌های جناح چپ گوش بسپرد و ادبیاتش را مطابق با سلیقه این گروه تطبیق دهد.

این احتمال البته با توجه به مشی سیاسی او در 5 مناظره گذشته و سابقه سیاسی پزشکیان بعید به‌نظر می‌رسد اما به‌هرحال بخشی از بدنه اصلاح‌طلبان بیرون کمپین تلاش می‌کنند همان جلیقه انتحار سیاسی را که زمانی برای تن موسوی دوخته بودند اکنون به تن پزشکیان اندازه بزنند.

نکته‌ای که پزشکیان باید به آن توجه کند این است که او با توجه به ادبیات اتخاذشده در دور اول توانسته است بخشی از بدنه مذهبی و پیرامونی را جذب کند و اکنون نیز به بدنه حامیان قالیباف نیاز جدی دارد لذا هرگونه حرکت به‌سمت رادیکالیسم این ظرفیت را تا حد زیادی هدر خواهد داد.

ازآن‌جایی که بدنه رادیکال به‌سختی به حضور در انتخابات قانع می‌شود رفتن به‌سمت این ظرفیت با ریسک سیاسی بالا همراه است و به از دست دادن ظرفیت‌های قابل دسترس موجود نمی‌ارزد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا